A perfect sequel to 'Israr-e-Khudi', which basis itself on its own uniqueness. Interestingly, more religious than its predecessor yet excels again in context and accuracy. Based entirely on the idea and concept on collectivism that is not restricted to borders of nationalism, race, color and even gender. 150
رموز بیخودی، دومین منظومه اقبال که در ۱۹۱۸ به چاپ رسید، در حقیقت متمم و مکمل اسرار خودی است. در نظر اقبال بیخودی به معنی بیخود شدن و از خود به در شدن نیست، بلکه مراد از حالت خودی (خودشناسی) برآمدن و به خدمت جامعه درآمدن است. او در بیان مراد خود از بیخودی به این شعر مولوی استناد کرده است: جهد کن در بیخودی خود را بیاب / زودتر والله اعلم بالصواب.
اقبال در این منظومه، به بحث دربارهی رابطه فرد و اجتماع، میزان وابستگی آنها به یکدیگر، ادامه میدهد و بر آن است که نفس افراد نخست باید در اجتماع کامل شود و سعادت افراد به رشد و حفظ نفس جامعه وابسته است. از سوی دیگر آزادی عمل نفس فرد در برخورد با مردم به ناچار محدود میشود. از این رو آدمی فروتنی را با احساس عشق و وابستگی به دیگران میآموزد. اقبال در منظومه رموز بیخودی با اصول متعصبانه و ملی گرایانه سخت مخالفت میکند و بر آن است که امت و ملت (مذهب) وحدت عقیدتی به وجود میآورد نه وحدت وطن و محدودهی جغرافیایی هر فرد ناگزیر در ملت خود محو میشود. دلها متحد میگردند و کار ملت سامان مییابد: دل مقام خویش و بیگانگی است/ شوق را مستی ز هم بیگانگی است/ ملت از یکرنگی دلهاستی/ روشن از یک جلوهی این سیناستی/ قوم را اندیشهها باید یکی در ضمیرش مدعا باید یکی Ramooz e Bekhudi