صد هایکوی مشهور By Daniel Crump Buchanan

A slim, unassuming volume, I was surprised by the depth of the poems and by the many small touches that make this an excellent volume. The poems are ordered by season, which is both quite appropriate and easy to overlook in an English publication (where it would be reasonable to argue for chronology or alphabetical by author). Each poem is written in romaji, kanji, and sometimes with calligraphy, which provided numerous opportunities to tease out the meaning for myself without relying on the translation alone. Honestly, as a student of Japanese myself, I wouldn’t buy haiku in translation alone and this feature convinced me to buy it. Finally, the commentary was insightful but brief and unobtrusive, exactly as commentary ought to be. All in all it was a remarkable collection that greatly enhanced my appreciation for haiku and one I can envision regularly rereading. صد هایکوی مشهور برکه کهن،
غوکی فرو می جهد.
صدای آب.
-ماتسو باشو

هایکو کوتاه ترین قالب شعر در دنیاست. تمام یک شعر در سه خط و هفده هجا جا میشود(ممکن است در ترجمه، تعداد هجاها هفده نباشد). ریشه این قالب به فرهنگ مردم ژاپن و پیروان مکتب ذن برمیگردد. شاید فکر کنید واقعا چه چیزی را میتوان در سه خط و هفده هجا جا داد. خوب... سوال خوبیست، چرا که باعث میشود به فلسفه سرودن این اشعار پی برد. هایکو به دنبال سرودن یک داستان دراز یا دادن پند اخلاقی نیست بلکه تمام تلاش آن در نشان دادن یه لحظه است. همان لحظاتی که در زندگی ما جاریست و در مکتب ذن به زندگی کردن این لحظات تاکید شده است. درست مانند لحظه پریدن یک قورباغه در آب که به زیبایی توسط باشو به صورت هایکو نوشته شده.

کتاب صد هایکوی مشهور، کتاب زیبائیست. مجموعه ای از بهترین هایکوها از بهترین شاعران. فرصتی برای آشنایی با هایکو، شاعران، ژاپن، ذن و لحظه. هایکوها با توجه به محتوا به چهار فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان تقسیم شده اند و در هر فصل چند هایکو با محتوایی که نشان دهنده این فصول هستند ارائه شده است. در هر صفحه یک هایکو به خط ژاپنی به همراه ترجمه پارسی، آوانوشت و توضیحاتی درباره آن هایکو نوشته شده. به نظرم ترجمه هایکوها میتوانست کمی بهتر باشد به گونه ای که تعداد هجاها رعایت میشد و از کلمات بهتری استفاده میشد. اما در کل کتاب جالبی بود. سریع هم تمام شد. علت سریع تمام شدنش را هم در بالا توضیح دادم. صد هایکوی مشهور صیاد سنجاقک
چه دور رفته ای
امروز ؟
*********************************************************
نیلوفر صحرائی
دلو چاه مرا اسیر کرده است
برای آب به جای دیگر خواهم رفت .
*********************************************************
ای رگبار شامگاهی ،
در شالیزار ها بگرد
اگر خدای آن هایی .
*********************************************************
با کسی که اهل تعمق است
اما هیچ سخنی نمی گوید
از خنکا لذت می برم . صد هایکوی مشهور
با اولین رؤیای سال
رازم را به کسی نگفتم،
اما با خود لبخند زدم. صد هایکوی مشهور بشنو كوكوى(فاخته) دلنواز را.
از ميان بيشه خيزران هاى بلند
ماهِ تمام مى گذرد.
bashō صد هایکوی مشهور

صد

read & download صد هایکوی مشهور

Text: English, Japanese صد هایکوی مشهور

Wonderful haikus from the ancient masters. Also, each haiku is given a commentary/interpretation by Buchanan, which was useful because he knows elements of Japanese culture which I didn't know and which were necessary to understand the haiku. I'm actually thinking of buying my own copy. صد هایکوی مشهور نشستم توی کارواش. تا نوبتم بشه هایکو می‌خونم:دی

کتاب از صد هایکو از هایکوسراها در زمان مختلف گردآورده شده. از انگلیسی ترجمه شده و خب ترجمه‌ش هم خیلی دلچسب نیست. سعی شده با توضیحات پای هر هایکو، در حد چند جمله و اشاره به سبک و طبع نویسنده فضا رو نزدیک کنه. و خب هایکو شعر یک بار خوندن و گذشتن نیست. مداومت و صبوری می‌خواد این مدار. صد هایکوی مشهور
نمره ی واقعی: سه و نیم

در این کتاب صد هایکو در چهار دسته ی بهار، تابستان، پاییز و زمستان گردآوری شده است

هر هایکو همراه با صورت ژاپنی و آوانوشت انگلیسی آن است. همچنین متنی توضیحی همراه هر هایکو آمده است - که آنجاهایی که به خود های��و می پردازد به نظرم اصلا زائد نیست صد هایکوی مشهور شکوفه‌های گیلاس فرو می‌افتد
بر آب بستر شالیزارها:
ستاره‌ها در مهتاب.
ص 21 کتاب
*****************
چه زیبا
آن بادبادک به آسمان پرواز می‌کند
از کلبه‌ی گدا.
ص 27 کتاب
*****************
نسیم بهاری لطیف!
از میان جوزار سبز هجوم می‌آورد
صدای آب
ص 39 کتاب
*****************
شکوفه‌ی افتاده
به شاخه باز می‌گردد.
نگاه کن، پروانه‌ای!
ص 40 کتاب
*****************
نیلوفر صحرایی
دلو پاه مرا اسیر کرده است
برای آب به جای دیگر خواهم رفت
ص 66 کتاب
*****************
ای رگبار شامگاهی،
در شالیزارها بگرد
اگر خدای آنهایی
ص 74 کتاب
*****************
در رویاها می‌آید
مادرم. چرا بازش فرستادی؟
ای کوکوی سنگدل
ص 75 کتاب
*****************
بشنو کوکوی دلنواز را
از میان بیشه‌ی خیزران‌های بلند
ماه تمام می‌گذرد
ص 87 کتاب
صد هایکوی مشهور هایکو، هالیوود
گمونم متضاد ژاپن بشه آمریکا، و متضاد هایکو بشه هالیوود. شاید از قیاس‌ این دو تا شکل هنری بشه هایکو رو بهتر فهمید. هایکو ریشه در جان و فرهنگ ژاپن داره. پس اشاره‌هایی هم به فرهنگ ژاپن خواهم کرد، چون کمک می‌کنه بیش‌تر از هایکو لذت ببریم

1. هالیوود و هایکو دنیا رو چطور نمایش می‌دن
متالیک . مات
دنیای سینمای هالیوود دنیایی‌ست جلاخورده و روتوش شده. انگاری فیلم رو بردن تو فوتوشاپ یه فیلتر براق‌کننده انداخته‌ن روش. فضای هایکو اما ماته، به قول ع. پاشایی مثل کاغذین پنجره‌های ژاپنی.
شاید اینطور به نظر برسه که متالیک دیدن دنیا یعنی سرزندگی، و مات دیدن دنیا یعنی کسالت. اما به گمونم عکسش درست باشه: به چشم شاعر هایکو زندگی جالب‌تر از اونه که نیازی به برق انداختن داشته باشه
مراسمی در ژاپن هست، به نام مهمانی چای‌خوری، که بی‌شباهت به مناسک مذهبی نیست. اتاق‌های خاص خاص خود را دارد و بایدها و نبایدهایی. رنگ غالب در این اتاق قهوه‌ای‌ست. نویسنده‌ی «کتاب چای» می‌گوید: رنگی در کار نیست، مبادا حال‌وهوای اتاق بشکند. پنجره‌های اتاق کاغذین هستند، تا درخشش نور تند را تصفیه کنند. حتی لباس میزبان کیمونویی‌ست بدون طرح و اغلب قهوه‌ای رنگ. مات، مات، مات. همین نگاه در هایکو هم هست. حقیقت را بدون لعاب و جلا، هم‌چنان که هست دوست دارد.

دختران شالی‌کار
یکسر گل‌آلود
جز ترانه‌هاتان

2. به دنیا چطور واکنش نشون می‌دن
هیجانی . خون‌سرد
تو فیلم هالیوودی، تو نقطه‌ی اوج داستان ریتم موسیقی تند می‌شه. تدوین منقطع و سریع می‌شه. زاویه‌ی نماها مدام عوض می‌شن، از این چهره به اون چهره می‌رن.—لازمه بگم دوربین رودست میاد تو کار؟ هایکو اما خونسرده. روی تاتامی‌ش نشسته، لبخند نرمی بر لب، فقط نگاه می‌کنه. دوربین ثابت، نمای دور. اگه قلم‌مو و مرکب چین رو از شاعر هایکو بگیرین و عوضش دوربین بهش بدین، می‌شه کیارستمی.
فیلم هالیوودی بیننده رو هیجان‌زده می‌کنه. وارد سینما بشین، و صورت بیننده‌های یه فیلم هالیوودی رو ببینین: چشم‌ها گردن، دهن‌ها بازمونده‌ن، دست‌ها راه جعبه‌ی پف‌فیل رو گم کرده‌ن. بعد فیلم هم اگه نظرشون رو در مورد فیلم بپرسین، احتمالاً همچین جواب هیجانی اغراق‌شده‌ای می‌شنوین
Woooooow.
در خواننده‌ی هایکو اما احساس آرامش غالب می‌شه. حالت صورتش چه جوریه؟ چشم‌ها بسته، بر لب‌ها تبسمی ظریف. بی‌شباهت نیست به حال لطیف و سبک تازه نامزدها وقتی به هم می‌گن: مرسی هستی. خواننده‌ی هایکو همچین احساسی نسبت به همه چیز پیدا می‌کنه، نسبت به برگ و بارون و غورباقه. انگاری به کل دنیا می‌گه مرسی هستی

شُکر
برف روی بستر
از بهشت است
ایسّا

از در و پنجره‌ی مخروبه‌ی خانه‌ی ایسّا، در سرما، برف به روی بسترش می‌بارد. ایسّا چون در گذشت این شعر را زیر بالشش یافتند. گویا در بستر مرگ هم روح شادش را حفظ کرده.

3 . موضوعشون چیه
موارد خاص و استثنایی . زندگی روزمره
هالیوود سراغ ماجراهایی می‌ره که خیلی خیلی کم اتفاق می‌افتن، ماجراهایی که شاید حتی هیچ وقت برای هیچ کدوم از ما پیش نیاد. هایکو اما روی امور روزمره انگشت می‌ذاره. شکوفه‌های گیلاس، باران، ابر، پرواز سنجاقک؛ چیزهایی که همه‌مون فراوون دیدیم. شاعر هایکو چشم‌هاش رو خوب شسته که می‌تونه امور روزمره رو با‌اهمیت ببینه—راستی، سهراب سپهری هم دور از فرهنگ ذن و هایکو نیست: گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد؟

اصطلاحی هست در فرهنگ ژاپنی به نام وابی-سابی: دیدن زیبایی در سادگی و فقر. دید‌ه‌ین خونه‌های کوچیک پیرمردها و پیرزن‌های روستایی رو که توش چیزی نیست جز یه فرش، یه پشتی، و احتمالاً یه سماور. چشم انسان ژاپنی، برخلاف ما، این زیبایی رو به‌راحتی درک و حس می‌کنه

یه جمله‌ی معروفی هست در ذن که می‌گه آخرین چیزی که یه ماهی کشف می‌کنه آبه. ما آدما هم آخرین چیزی که کشفش می‌کنیم، که چه‌بسا هیچ‌وقت هم کشفش نکنیم، خود زندگیه، زنده بودن، اساساً بودن. هایکو می‌تونه کمک‌مون کنه چشم‌مون به زندگی باز بشه

و باز حکایتی هست در ذن که می‌گه استاد ذن از شاگردها پرسید: دو نفر تو بارون می‌رفتند، یکی‌شون خیس نشد. چطور؟ یکی جواب داد که شاید کلاه داشته، یکی گفت شاید باران پراکنده بوده، یکی گفت شاید از زیر سایبان خونه‌ها می‌رفته. حقیقت آنکه هر دو خیس شدند، یکی نفهمید که خیس شده. بارون رو زندگی نکرد. و این خسران بزرگیه که بزرگی زیبایی‌های کوچیک رو نبینیم—بازم سهراب می‌گه چترها را باید بست، زیر باران باید رفت

و باز حکایتی دیگه از ذن. رهبانی از بازارچه می‌گذشت. خریداری به دکان قصاب اومد و گفت یه تیکه از بهترین قسمتش بهم بده. قصاب دراومد که کجاش هست که بهترین تیکه نباشه؟ رهبان از شنیدن این حرف قصاب به روشن‌شدگی رسید. کجای دنیا هست که بهترین تیکه‌ش نباشه

این لذت بردن از زیبایی‌های کوچک، البته کار هر خامی نیست. جایی خوندم که ذهن ضعیف و خام برای به کار افتادن محتاج محرک‌های قویه. ذهن قوی اما با کوچکترین محرکی راه می‌افته. اینه که شاعر هایکو از تفاوت بین شکوفه‌ی گیلاس و شکوفه‌ی آلو تمام روز ذهنش سرمست می‌شه، اما سازنده و بیننده‌ی هالیوود تا دوتا موجود فرازمینی نبینن ذهنشون بیدار نمی‌شه


روستایی کوه‌نشین
هوکایش را بالش خویش می‌کند
کاکلی‌ها می‌خوانند
ایسّا

آسایش نیم‌روز. نیمی از کشت‌زار را مرد روستایی شخم زده—هوکا وسیله‌ی‌ست شبیه بیل—و اکنون وقت استراحت است. کوهستان، آسمان بهاری، و آواز پرنده‌ها. ما را بس.


این دروازه، آن دروازه
از گِلِ کتله‌ها
بهار آمده
ایسّا

دم بهار که یخ‌ها کم کم آب می‌شوند، گِل به کف کتله‌ها (پاپوش چوبی) می‌چسبد. ایسا از دیدن گل کتله‌ها آمدن بهار را به وجد آمده




4. موضعشون نسبت به دنیا و زندگی چیه
قدرت . ضعف
هالیوود عاشق قدرته، حالا چه به شکل ابرقهرمان، چه به شکل وکیل صاحب‌نفوذ، تاجر ثروتمند، باند خلاف‌کاری، یا حتی دانشمندی که طبیعت را به کنترل خودش درمیاره. برای شاعر هایکو اما ضعف پسندیده‌تره. گویا میل چیرگی یافتن بر دنیا در او نیست. چه بسا از شناور بودن در امواج زندگی لذت هم ببره، مگه نه اینکه خیزران پریشان در دست باد رو ستایش می‌کنه؟ بزرگترین شاعر هایکو برای خودش لقب باشو رو برگزیده، یعنی نخل موز. برگ های نخل موز بافت تردی دارن که زیر باد پاره پوره می‌شن
در نگاه شاعر هایکو حتی سامورایی، که به چشم ما نماد قدرته، تشبیه می‌شه به گلی که چون روزش سرآمد بی هیچ مقاومتی نقش زمین می‌شه

این عدم مقاومت، این نستیزیدن، تو فرهنگ ژاپن پررنگه. کتاب هاگاکوره، از کتاب‌های معروف در مورد طریقت سامورایی، با چنین جمله‌هایی شروع می‌شه: طریقت سامورایی استوار است بر مرگ. آنگاه که باید بین مرگ و زندگی یکی را انتخاب کنی، بی‌درنگ مرگ را برگزین
در ژاپن هنری هست به نام کینتسوگی، هنر بند زدن ظرف‌های شکسته. و این کوزه‌ی بندزده در چشم انسان ژاپنی، از کوزه‌ی سالم ستوده‌تره
می‌گویند رهبانی از استاد ذن پرسیده: چطور می‌توانم کوه‌ها، رودها، و زمین بزرگ را وادارم که به من بازگردند؟ جواب شنیده: باید خودت را به کوه‌ها، رودها، و زمین بزرگ بازگردانی. جان ژاپنی ترجیح می‌ده صید باشه تا صیاد
این تسلیم و رضا تو هایکو هم فراوون هست:

نیلوفر صحرایی
دلو چاه مرا اسیر کرده
برای آب به جایی دیگر خواهم رفت
چی‌یوجو

دوبار بیش‌تر دیده‌ام
هلالِ ماهِ
این جهان ناپیدار را
سای‌کاکُو

شعر مرگ اوست. سای‌کاکُو در پنجاه‌ودو سالگی در گذشت. پنجاه سالگی سن متوسط مرد ژاپنی به‌شمار می‌آید




پ.ن.1. تفاوت سطحی بودن هالیوود و عمیق بودن هایکو اونقدر واضحه که نیازی به گفتنش نیست.
پ.ن.2. چقدر سبک شدم که کینه‌ام رو نسبت به هالیوود خالی کردم. آخیییش.
پ.ن.3. هایکوهایی که اینجا آوردم رو کمی توشون دست بردم تا منظورم رو بهتر بتونم برسونم. چه جسارتا
پ.ن.4. من این کتابو اینترنتی خوندم. گویا تو بازار نیست. حیف
پ.ن.5. متنی به این بلندی در مورد هایکو، یعنی هنوز هایکو رو نفهمیدم. اگه فهمیده بودم، احتمالاً در یک کلمه هایکو رو معنا می کردم؛ شاید همون یک کلمه هم زیاد باشه.

هیچ یک سخنی نگفتند
نه میزبان، نه میهمان
نه گل‌های داوودی
ری اوتا صد هایکوی مشهور