When Nietzsche Wept By Irvin D. Yalom
Irvin D. Yalom ó 7 Read
In 19th-century Vienna, a drama of love, fate, and will is played out amid the intellectual ferment that defined the era.
Josef Breuer, one of the founding fathers of psychoanalysis, is at the height of his career. Friedrich Nietzsche, Europe's greatest philosopher, is on the brink of suicidal despair, unable to find a cure for the headaches and other ailments that plague him. When he agrees to treat Nietzsche with his experimental talking cure, Breuer never expects that he, too, will find solace in their sessions. Only through facing his own inner demons can the gifted healer begin to help his patient.
In When Nietzsche Wept, Irvin Yalom blends fact and fiction, atmosphere and suspense to unfold an unforgettable story about the redemptive power of friendship. When Nietzsche Wept
یکی از بهترین کتابهایی که خواندم از نظر کشش داستانی که حرف نداره همچنین پر از مفاهیم روانشناسی و فلسفیه :
افسردگی بهایی است که آدم برای شناخت خود می پردازد. هرچه عمیق تر به زندگی بنگری به همان مقدار هم عمیق تر رنج می کشی
آدمها معمولا تنهاییشون را با دوستاشون جبران می کنند و اونهایی که دوست ندارن با خداشون اما اونهایی که دوست ندارند و خداشون هم مرده . . . (نقل به مضمون) کسی را نمی شناسم که از خواندنش پشیمان شده باشد Literature Fiction, Psychology این روزها زیاد به وسواس فکری نیچه و برویر داستان فکر میکردم , به قایم شدن دو مرد پشت تخیلات بی معنی ای که از آدم های اطرافشان (زن ها) میسازند و در ذهنشان مسئله را بزرگ کرده و عاشق آن مسئله شان شده و نهایتا در ذهن خوردشان میکنند و به آنها نفرت میورزند و آن آدم های بی خبر از همه جا هم زندگی شان را میگذرانند ؛ وسواس فکری برویر و نیچه شبیه همین کارهاییست که ما هم گاهی انجامش میدهیم , ما هم حجم عظیمی از ترس و نگرانی و وحشت های درونی مان را پشت تخیلات واهی چنان قایم میکنیم و چنان غرق در تصویر ذهنی اشتباهمان میشویم که آشفتگی ناشی از آن , بدتر از چیزی که از آن فرار کرده ایم بالاخره دامن مان را میگیرد و بعد به خومان میاییم ومیبینیم که پذیرش آن ترس , ساده تر از اسیر شدن در وهمی سیاه و ذهنی در مورد آدم ها و دیگر چیزهای زندگی بوده و بالاخره باید بعد مدت ها فرار همه چیز را از نو در ذهن چید و ساخت و زندگی درونی را از نو شروع کرد و چه کار سختی هست بیرون آمد از خواب و خیال ساختگی این ذهن خلاق ...
شیفته ی این کتاب شده ام , شیفته ی اینکه نویسنده شخصیت های حقیقی آن دوران را اینقدر زیبا در کنارهم با تصویری خیالی از دوستی ای جالب و جذابِ بین نیچه و برویر را با همین قلم خوب نوشته و چنان واقعی مینماید که اگر انتهای کتاب بخش توضیحاتش را نخوانیم باورش میکنیم , دو شخصیت بزرگ از دو زاویه ی مختلف برای انسان شدن , برای انسانی زندگی کردن و فهمیدن و کمال و دوری از وسواس های ذهنی که فقط نابودی هرکسی را در پی دارد, اینجا این دو شخصیت معروف سر از داستانی خوب در اورده اند و ما را با خود به چه جاهایی که در بین جملات معروف نیچه در خودمان جست و جو میکنیم میبرند و درگیر درونمان میکنند ...
وقتی نیچه گریست از آن دسته کتاب هایی بود که با توجه به اصطلاحات تخصصی و نام هایی که در لابه لای داستان امده باز هم دوستداشتنی بود و مرا با خود به جلو میکشید که بفهمم این نیچه ی ساخته شده با ذهن نویسنده چطور مسیرش را از نیچه ای که میشناسیم تفکیک میکند و زندگی اش را باز میابد و از درد درونی اش نجات پیدا میکند و دوباره زنده میشود و ... جالب و بسیار خواندنی بود , بخوانیدش و لذت ببرید ... Literature Fiction, Psychology When Nietzsche wept, Irvin D. Yalom
When Nietzsche Wept is a 1992 novel by Irvin D. Yalom.
The novel starts with Dr. Josef Breuer, sitting in a cafe in Venice, Italy waiting for Lou Salomé, who was involved with Friedrich Nietzsche.
She has written a letter stating that the future of the philosophy of Germany is at stake and that the German philosopher needs help desperately.
The plot develops into a therapy where Breuer needs to have his soul treated, i.e. to help him get over a patient who he treated for hysteria and with whom he has fallen in love, whereas Nietzsche needs help with his migraines.
Influenced by the revolutionary ideas of his young disciple Sigmund Freud, Josef Breuer starts the dangerous strategy that will mean the origin of the psychoanalysis. Thanks to their unusual relation, both of them will see how their perspective of life changes completely.
The story also explains how Friedrich Nietzsche received the inspiration to write his famous book, Thus Spoke Zarathustra.
عنوانهای چاپ شده در ایران: «و نیچه گریه کرد»؛ «وقتی نیچه گریست»؛ «هنگامی که نیچه گریست»؛ نویسنده: اروین د یالوم؛ تاریخ نخستین خوانش: یکی از روزها در ماه اکتبر سال 1994میلادی
عنوان: و نیچه گریه کرد؛ نویسنده: اروین د یالوم؛ مترجم: مهشید میرمعزی؛ تهران، نشر نی، چاپ دوم 1381، در 453ص؛ مصور، عکس، شابک9643126161؛ چاپ سیزدهم 1392؛ موضوع: داستانهای نویسندگان ایالات متحده آمریکا - سده ی 20م
عنوان: وقتی نیچه گریست؛ مترجم: سپیده حبیب؛ تهران، کاروان، 1385، در 476ص؛ شابک 9648497435؛ چاپ سوم 1387؛ چاپ دیگر تهران، گلشن راز، 1389؛ شابک 9789647522236؛ چاپ دیگر تهران، نشر قطره، 1391، چاپ یازدهم 1391؛ چاپ پانزدهم 1393؛ شابک9786001192029؛ چاپ بیست و دوم 1395؛
عنوان: وقتی نیچه گریست؛ مترجم: امیر علیجانپور؛ تهران، آوای مکتوب، 1394، در 423ص؛ شابک 9786007364147؛
عنوان: وهنگامی که نیچه گریست؛ ؛ مترجم: کیومرث پارسای؛ تهران، جامی، 1392، در 424ص؛ شابک 9786001760952؛
آمیزه ای از واقعیت و خیال است، جلوه ای از عشق، تقدیر و اراده، در شهر «وینِ» خردگرایِ سده ی نوزدهم میلادی، و در آستانه ی زایش دانش روانکاوی؛ «فردریش نیچه» بزرگترین فیلسوف «اروپا»، «یوزف برویر» از پایه گذاران علم روانکاوی و دانشجوی پزشکی، جوانی به نام «زیگموند فروید»، هر سه اجزایی هستند، که در ساختار رمان در هم، تنیده میشوند، تا حماسه ی فراموش نشدنی رابطه ی خیالی، میان بیماری خارق العاده، و درمانگری استثنایی را، بیافرینند؛ در آغاز رمان، «لو سالومه»، زنی دست نیا��تنی، از «برویر» میخواهد، با استفاده از روش آزمایش «درمان با سخن گفتن» به یاری «نیچه»ی ناامید، و در خطر خودکشی بشتابد؛ در این رمان جذاب، دو مرد برجسته، و اسرارآمیز تاریخ، تا ژرفای وسواسهای خویش پیش میروند، و در این راه، به نیروی رهایی بخش دوستی، دست مییابند.؛
تاریخ بهنگام رسانی 25/05/1399هجری خورشیدی؛ 07/05/1400هجری خورشیدی؛ ا. شربیانی Literature Fiction, Psychology کتاب مسحورکنندهی وقتی نیچه گریست به قلم اروین یالوم، کتابی ست که هر کسی (به ویژه هر روانشناسی) قبل از مرگ باید حداقل یک بار آن را بخواند.
وقتی نیچه گریست ترکیب شگفتانگیزی از رمان، روانشناسی و فلسفه است و به نحو تحسینبرانگیزی ترکیب این سه با هم به غایت در حد اعتدال رعایت شده است و هیچیک بر دیگری پیشی نمیگیرد. یالوم در این کتاب ما را در سفری به ضمیر ناخوآگاه میبرد و در قالب داستان به ما میآموزد برای رسیدن به خودآگاهی و در مسیر خودکاوی چگونه باید پیش رفت.
یکی از بهترین کتابهایی که در طول عمر خواندهام...
--------------------
جملات ماندگار کتاب:
امید یک ضرورت است.
...
نمیدانم چه مقدار از عمرم را تنها با نگاه نکردن و یا نگاه کردن و ندیدن از دست دادهام.
...
لذت مورد مشاهده بودن چنان عمیق است که شاید رنج حقیقی از کهنسالی، داغدیدگی و یا داشتن عمر بیشتر نسبت به کسانی که دوستشان داریم، هراس از ادامه دادن به زندگیای است که در آن دیگر کسی قادر به مشاهدهی ما نباشد.
...
معمولا مهمترین سوال آن است که پرسیده نمیشود.
...
حقیقت خود مقدس نیست، آنچه مقدس است، جستجویی است که برای یافتن حقیقت خویش میکنیم.
...
فکر، سایهای از احساس ماست، تیرهتر، تهیتر و سادهتر.
...
آنچه مرا نکشد قویترم میسازد.
نیچه
...
هیچکس، هرگز کاری را تنها به خاطر دیگران انجام نداده است، همهی اعمال ما خودمدارانهاند، هر کس تنها در خدمت خویش است، همه تنها به خود عشق میورزند.
به نظر میرسد از صحبتم متعجب شدهاید. اینطور نیست؟ شاید به کسانی میاندیشید که به آنها عشق میورزید. بیشتر غور کنید تا دریابید که آنها را دوست ندارید: آنچه دوست میدارید، حس مطبوعی است که از عشق ورزیدن به آنان در شما ایجاد میشود! شما اشتیاق را دوست دارید، نه کسی که اشتیاق را برمیانگیزد.
...
از نظر برویر، تعهدی که به یک بیمار داده میشد، قابل بازپسگیری نبود. وقتی مسئولیت بیماری را به عهده میگرفت، هرگز از صرف وقت و انرژی برای او کوتاهی نمیکرد.
...
آشکار شدن منشأ هر علامت، به طریقی باعث برطرف شدن آن می شود.
...
باید از خود فاصله گرفتن و از دور به خود نگریستن را آموخت.
...
معمولا خداحافظی با الفاظی همراه است که تداوم واقعه را انکار میکند.
...
اگر تنش، هزینهای است که باید برای بصیرت پرداخت، بگذارید چنین شود.
...
خصوصیات شخصیتی مشاور، روش مشاورهاش را پیشبینی میکند.
...
درمان فلسفی عبارت است از اینکه بیاموزی چطور به صدای خود گوش فرا دهی.
...
مسیح: از والدین و فرهنگ خود ببرید تا ره به کمال برید.
...
اگر به اندازه کافی صعود کنیم به ارتفاعی میرسیم که در آن مصیبت دیگر مصیبتبار جلوه نمیکند.
...
میان دانستن چیزی از راه خرد و درک احساسی آن چیز، بسیار فاصله است.
...
فروخوردن خشم انسان را بیمار میکند.
...
درک دیگران به معنای بخشیدن آنهاس��.
...
داستایوفسکی مینویسد چیزهایی هست که نباید گفت، مگر برای دوستان؛ چیزهایی هست که نباید گفت، حتی برای دوستان؛ و بالاخره، چیزهایی هست که نباید گفت، حتی به خویش! قطعا چیزهایی که یوزف تا کنون حتی به خود نگفته است، حال اینگونه از درونش سر برون آوردهاند.
...
زندگی جرقهای ست میان دو خلأ، تاریکی پیش از تولد و تاریکی پس از مرگ.
...
در نهایت، ما خود را تنها در زمان حال تجربه میکنیم.
...
من رویای عشقی را در سر دارم که در آن اشتیاقی دوجانبه برای جستوجوی حقیقتی برتر میان دو تن پدید آید. شاید نباید آن را عشق نا��ید. شاید نام حقیقی آن دوستی است.
...
ازدواج نباید زندان باشد، بلکه باید باغی باشد که چیزی برتر در آن کشت میشود.
...
هر کس با هر تعداد همدم و همراه، همواره در تنهایی میمیرد.
...
«فرزندی پد��د نیاورید مگر زمانی که قادر باشید آفرینندهای بیافرینید.»...
بیحساب بچهدار شدن اشتباه است، بچهدار شدن برای کاستن از تنهایی خویش غلط است، هدفدار کردن زندگی با تولید چون خودی، اشتباه است. و اشتباه است اگر با تولید مثل، درصدد رسیدن به جاودانگی باشیم، تنها به این دلیل که نطفه، حاوی بخشی از آگاهی ماست!
...
نمیتوانی به هیچکس جز خودت تکیه کنی.
...
برای نیرومند شدن، ابتدا باید ریشههایت را در هیچ فرو بری و رویارویی با تنهاترین تنهاییها را بیاموزی.
...
باید طوری زندگی کنیم که انگار آزادیم. گرچه نمیتوانیم از سرنوشت بگریزیم، ولی باید با آن درگیر شویم، باید پیشامد سرنوشتمان را اراده کنیم. باید به تقدیرمان عشق بورزیم.
...
برای ارتباط واقعی با یک فرد، ابتدا باید با خود مربوط شد. اگر نتوانیم تنهاییمان را در آغوش کشیم، از دیگری به عنوان سپری در برابر انزوا سود خواهیم جست. تنها زمانی که فرد بتواند همچون شاهین - بینیاز از حضور دیگری - زندگی کند، توانایی عشق ورزیدن خواهد یافت.
...
انزوا تنها در انزوا معنا دارد. وقتی آن را با دیگری شریک شوی، بخار میشود. Literature Fiction, Psychology إيه العظمة دي😍
علي الرغم إني بكره كل كتب الفلسفة إلا إن الكتاب هنا مختلف...
الكتاب بيتكلم عند نيتشه نفسه وركز أكتر علي الجانب الإنساني في شخصيته و بيحكي قصته لما كان تعبان وبيتعالج من الإكتئاب عندما رفضت الفتاة التي يحبها الزواج منه....
هل في فلسفة؟ طبعاً فيه ..ولكن جاءت علي شكل حوار ممتع جداً بين نيتشة والطبيب المعالج له ..
من الكتب اللي حتقرأ فيه كل جملة أكتر من مرة ..من الكتب اللي ممكن تقرأ مرة تانية..وأكيد من الكتب اللي صعب جداً تتنسي..:) Literature Fiction, Psychology
الحوار في الرواية هنا يتخطى حد المتعة
لقاء مُتخيل بين نيتشه والطبيب جوزيف بريوير, مقابلة بين عقلين وفكرين مختلفين, ومحاولة كل منهما مداواة الآخر
الحوارات مختلفة باختلاف الموضوعات والشخصيات, فلسفية, فكرية ونفسية وحياتية
مثيرة للتفكير ولإعادة النظر وكاشفة للمشاعر والنفس الانسانية وللحياة بتغيراتها وتعقيداتها
تناول الكاتب شخصية نيتشه كفيلسوف وإنسان واقترب من ضعفه الانساني برغم صلابة وحدة شخصيته وفلسفته وآراؤه
مزيج من الفلسفة وتحليل النفس والواقع في نص أدبي رائع أبدع إرفين يالوم في كتابته بدايةً من الفكرة واختيار الشخصيات وحتى النهاية
والترجمة ممتازة لخالد الجبيلي
Literature Fiction, Psychology عندما بكي نيتشه سيضم هذا الكتاب لقائمة الكتب التى جائت فى وقتها وقرأت فى الوقت الصحيح 🤩
منذ فترة وانا فاقدة لتركيزى اثناء القراءة استعدتها اثناء قرائتي لنرسيس وغولدمند الشهر الماضى ومن بعدها وانا تقريبا اقرا دون حماس ، أفتقد لشئ ما لا استطيع الامساك به ووصفه تحديدا وكنت أظن انى بحاجة لقراءات خفيفة لأستعيد نشاطي لكن أكتشفت ان بالعكس ماكنت احتاج اليه هى قراءة تجبرني على التركيز ، تجعلنى أعيد القراءة أحيانا . وبعد ان كنت وضعت رواية أخرى فى خطتي لأقراها وجدت نفسي اتركها دون البدء فيها وانتقل الى هذه الرواية ، شعرت فجأة انها ربما تكون ماااحتاجه ولقد كان احساسى صحيحا 😍.
البداية كانت هادئة تعطي إيحاء ان الرواية ستكون سهلة لكن لا تصدق سهولة البدايات فنيتشه لن يترك الحديث سهل انتظر فقط حتى يظهر ويبدأ فى الحديث ، سيجبرك رغما عنك على التركيز وقد تعيد قراءة الجمل لكن بمتعة ليس بضيق . سأكون صريحة واعترف انى شعرت بالغباء احيانا وعدم الفهم الجيد . واستعدت الشعور بانى 《حمارة》 وهذا شعوري حين اقرأ الفلسفة 🙈. لكن اسلوب الرواية رائع و كنت اتخيل انه سيكون اصعب وكنت مستعدة لتعقيد اكثر لكن هو فى الغالب محتاج تركيز وتفكير بس بدون تعقيد زائد عن اللازم .
عندما بكى نيتشه هى بداية لقائي بالكاتب والطبيب النفسي إرفين د يالوم ولن تكون اللقاء الاخير بالتأكيد . وبالمناسبة من أحد أسباب إعجابي بالكتاب هو جزء علم النفس بها والتحدث عن الأحاسيس والمشاعر والأفكار والتي فى الغالب جاءت على لسان الطبيب ، وتناقش مع نيتشه ليطرح الجانب الفلسفي .
وربما لكون الكاتب استاذ فخرى فى الطب النفسي في جامعة ستانفورد ويمارس الطب النفسى فجاء هذا الجانب النفسي قوى ومميز .
حين يتحول المريض الى طبيب والطبيب إلى مريض
، حين يلجأ مريض للعلاج فيضطر الطبيب الى الإيحاء وربما لعكس الادوار حتى يستطيع النفاذ من القشرة الغليظة التى يحمي بها المريض نفسه من الآخرين .
إن نيتشه ليس مريضا متعاونا .... إنه شخص منغلق تماما وذو كبرياء ، ولن يقر أبدا بانه بحاجة الى المساعدة
حين يبدأ الطبيب فى البوح بأدق مخاوفه وتفاصيل حياته وافكاره ليجذب مريضه للبوح بما بداخله لكنه يجد نفسه بعد ذلك وقد تحول من طبيب الى مريض بالفعل وبدأت جلسات العلاج تتحول من ذريعة لعلاج نيتشه لمحاولة لعلاج جوزيف نفسه.
ربما يجب ان تتعلم ان تكلم نفسك بوضوح أكبر . في الايام القليلة الماضية أدركت ان العلاج الفلسفي يتضمن ان تتعلم الانصات لصوتك الداخلي
كنس المدخنة .. ان تكنس مدخنتها تعني ان تطلق العنان لنفسها حتي تتمكن من تهوية دماغها ، تطهر عقلها من جميع الأفكار المزعجة
وحين تبدأ أنت الرواية سعيا وراء القراءة لنيتشه بشكل غير مباشر فتلتقى الدكتور جوزيف بريوير فتجذبك حياته وكلماته اكثر ربما لانى شعرته قريب منى ، و شعرت ببعض مخاوفه وأفكاره .اما نيتشه شعرت بوحدته وعزلته وعدم ثقته بالاخرين وانغلاقه على نفسه ومع اقتراب النهاية شعرت بنيتشه قريب منى جدا حين تحدث من قلبه ابكاني رغم مثلما قال جوزيف رايه المشوه عن النساء .
لو كانت إحدى دموعي تحس لقالت ، لقالت بهمس مسموع : لقد تحررت اخيرا . كنت حبيسة طوال تلك السنوات . هذا الرجل ، هذا الرجل الجاف المتوتر ، لم يتركني أتدفق من قبل.
سأبقي دائما وحيدا ، لكن ياله من فرق ، ياله من فرق ان اختار ما افعله . اختر قدرك ، ثم حب قدرك
وأحببت نقاشاتهم وحواراتهم جدا .
- منذ طفولتي أومن بأن الحياة شرارة بين فراغين متماثلين هما الظلام قبل الولادة والظلام بعد الموت
-- حياة - شرارة بين فراغين . صورة جميلة . لكن أليس من الغريب اننا منشغلون بالفراغ الثاني ولا نفكر بالفراغ الأول ؟.
اما عن الطبيب فهو :
كان يوزيف بروير (بالإنجليزية: Josef Breuer) (ولد في يوم 15 يناير من عام 1842 – تُوفي في يوم 20 يونيو من عام 1925) طبيبًا بارزًا توصل إلى اكتشافات أساسية في الفيزيولوجيا العصبية، وأفضى عمله مع مريضته بيرثا بابنهايم، المعروفة باسم آنا أو في ثمانينيات القرن التاسع عشر إلى تطوير العلاج بالمحادثة (طريقة التفريغ) وإقامة أساسات التحليل النفسي الذي طوره ربيبه سيغموند فرويد
ولايذكر الطب جوزيف بريوير كثيرا كباحث هام في مجال علم وظائف التنفس والتوازن فحسب ، انما يذكره كذلك كمشخص بارز للأمراض ، وكان طبيب جيل كامل من الشخصيات العظيمة في فيينا في نهاية القرن
في المستقبل ، من يدري متى ، ربما بعد خمسين سنة؟ قد يصبح العلاج بالكلام هذا شائعا. ان يصبح 《 طب القلق 》 اختصاصا ، ويتدربون عليه في كليات الطب او ربما في أقسام الفلسفة
وبالمناسبة لقد تواجدت شخصية سيغموند فرويد بالرواية ، فكان د برووير بمثابة مرشد له كما كان يعتبره صديق رغم فارق السن يحب النقاش والحديث معه ، وكان يعتبر صديق للعائلة.
لقاء نيتشه وجوزيف بريوير خيالى لكن هناك وقائع وافكار كانت واقعية والشخصيات حقيقية و الكاتب اوضح ذلك فى ملاحظته فى نهاية الرواية فاوضح الواقعي والمتخيل . فشكرا له على ذلك .
رواية فلسفية ، نفسية ، تطرح العديد من الأفكار والتساؤلات فى الحياة ومن المؤكد انك ستجد نفسك فى العديد من هذه التساؤلات .الحياة ، الموت ، الحب ، الخيارات ،النجاح، التوقعات الشخصية والمجتمعية والعائلية ، الإيمان، العزلة ، الوحدة ، الزواج ، العقل الباطن ، الاحلام، ......
قمة الحياة ، لقد أصبت يا سيغ . قمة ، اعلى قمة في تسلق الحياة ! لكن مشكلة القمم انها تقود إلى المنحدر . من القمة يمكنني ان أري ما تبقي من سنوات حياتي تمتد امامي ، والمشهد لا يسرني .لا اري الا الشيخوخة ، الضعف ، ان اصبح ابا ، ان اصبح جدا .
هل عشت حياتك بالكامل؟ ام انها عاشت من خلالك؟ هل اخترتها انت ؟ ام هى التي اختارتك ؟ عل احببتها ؟ ام انك تاسف عليها ؟
الا تقف عاجزا ، تحزن على الحياة التى لم تعشها ؟
اخر حاجة هقولها عن الرواية دى ، عارفين النعناع، اما تاكل نعناع قوى بجد مش اى كلام وتحس بانتعاش كده اهى الرواية دى بتعمل انتعاش كده فى الدماغ 🤩🤩
وبرغم انى لسه مخلصاها بس الرواية دى هحتاج اقراها تاني 🤩 وبتركيز اكبر و تفنيد للافكار اكثر ، محتاجة اقراها تانى بشكل تانى واركز فى كل كلمة واناقشها مع نفسى اكتر .
١٣ / ١٠ /٢٠٢٠ Literature Fiction, Psychology -Hastalık dünyanın ölümü. Ben hastalığım. Ben dünyanın ölümüyüm. Önermesiyle hayatıma giren Nietzsche'yi İrvin D. Yalom kaleminden keşfetmek harikaydı... Literature Fiction, Psychology O fantezie biografică fără mari virtuți literare, dar interesantă și instructivă, construită pornind de la eterna întrebare What if...? Ce-ar fi fost dacă ar fi fost ceea ce n-a fost? Ce-ar fi fost dacă n-ar fi fost ceea ce a fost?
Ce s-ar fi întîmplat dacă Lou Andreas-Salomé l-ar fi rugat realmente pe doctorul Josef Breuer să-l examineze în noiembrie 1882 pe Friedrich Nietzsche? Ce s-ar fi întîmplat dacă Nietzsche ar fi petrecut (măcar) o lună în camera 13 a clinicii vieneze Lauzon? Ce s-ar fi întîmplat dacă Sigmund Freud ar fi meditat (în 1882) la tulburările psiho-somatice ale clasicistului devenit filosof după lectura tîrzie a cărților lui Schopenhauer? Nietzsche s-a prezentat mereu ca filolog (cf. „Noi, filologii”).
Firește că nimeni nu poate formula un răspuns întemeiat. Dar o ficțiune poate porni de la aceste întrebări și poate oferi cîteva sugestii cu privire la o „versiune alternativă” a istoriei. Irvin D. Yalom prezintă, în schimb, un tablou verosimil al nașterii „terapiei de cuvinte” odată cu cazul Annei O. Interesul masiv trezit de „romanul” lui Yalom de aici a venit, probabil. Nu știm dacă un tratament „de cuvinte” l-ar fi ajutat pe Nietzsche, dacă i-ar fi întîrziat criza fatală din 3 ianuarie 1889. Nu știm nici dacă boala lui Nietzsche a fost inevitabilă.
În „When Nietzsche Wept”, Irvin D. Yalom a construit portretul unui inocent care suferă dintr-o pricină insolubilă. În scrisorile incoerente, care au precedat criza din 3 ianuarie 1889, Nietzsche s-a numit pe el însuși Crucificatul.
Cîteva observații meschine:
1. „Stiința voioasă” nu este un volumaș, cum scrie Yalom, e un tom de mai bine de 300 de pagini.
2. Volumul lui Nietzsche „Morgenröte” (1881) e mai cunoscut la noi sub titlul „Aurora” decît sub titlul găsit de traducător „Zorile” („The Dawn”, în engleza lui Irvin D. Yalom).
3. Enunțul „unde sînt eu, moartea nu este; unde este moartea, nu sînt eu” (precept citat de Yalom și în cartea „Privind soarele în față”, la p. 69) aparține lui Epicur și nu lui Lucretius.
4. În nota din final, Irvin D. Yalom nu pune la îndoială diagnosticul de Paralizie Generală Progresivă (PGP, „sifilis terțiar”) dat inițial bolnavului. Nu voi spune decît că acest diagnostic curent, tipic acelei epoci (în iunie 1883, Eminescu a fost judecat cam la fel) a fost contestat și înainte de 25 august 1900 și după. Dar e imposibil să nimerești retrospectiv un diagnostic corect. Încercările i-au pasionat pe medici și biografi (a se vedea Sue Prideaux, „Sînt dinamită! Viața lui Nietzsche”, pp.281-288): există o bibliografie imensă (și perfect inutilă) cu privire la acest diagnostic. În rest, „Ignoramus, ignorabimus...”.
5. Să mai spun că o clinică Lauzon în Viena anilor 1880 - 90 nu a existat?
P. S. Personajul meu preferat din acest roman rămîne, totuși, Josef Breuer. Literature Fiction, Psychology The Doctor of Despair
The fin de siecle Viennese satirist, Karl Kraus, took a dim view of the emerging field of psychiatry: “Psychoanalysis is that mental illness for which it regards itself as therapy.” And, somewhat surprisingly, this is the main theme of this novel by an eminent psychotherapist. Psychiatry is indeed a field of Byzantine relationships. Perhaps that is Yalom’s point.
Friedrich Nietzsche and Josef Breuer never really met; but Yalom puts them in an intense relationship of mutual therapy, each believing that the other is the patient and he the therapist. Breuer, Freud’s mentor and the discoverer of the psychoanalytic ‘talking cure’, is acutely depressed; Nietzsche, the as yet unknown philosopher, suffers from debilitating migraines.
Nietzsche seeks to teach Breuer about ‘freedom’ by which he means a sort of resignation to one’s fate. Breuer sees his task as revealing Nietzsche’s emotional reality to himself. Neither succeeds. But in their failures they accomplish remarkable psychological things with themselves by trying to help the other. Breuer frees himself from his obsession with a patient and Nietzsche learns how to reduce the severity of his migraines.
It appears, then, that Karl Kraus was on to something important as far as Yalom is concerned. Kraus summarised the situation thus: “My unconscious knows more about the consciousness of the psychologist than his consciousness knows about my unconscious.” Psychoanalysis is Byzantine indeed. Does anyone really understand its mechanism and effects? Yalom seems to doubt it. Literature Fiction, Psychology