سوءقصد به ذات همایونی By رضا جولایی

رروايتى در ميانه ى تاريخ قجر ايران و پادشاهى محمد على شاه وچند شخصيت كه قصد دارند در تازيخ ماندگار شوند
ترس،بيم،اميد وفلاكت مايه هاى اين شخصيت ها هستند با قصه اى جذاب وخواندنى به قلم رضا جولايي
نويسنده اى كه بايد بيشتر از آثارش گفت ونوشت وشنيد.


از متن كتاب؛
صبر كن پدر،صبر كن،اگر عشق پروردگار به بندگان به راستى وجود دارد.پس درد ورنج انسانها بى معناست،نبايد باشد .اماهست.درد هست.رنج هست .پس عشق الهى در كار نيست. سوءقصد به ذات همایونی تاریخ تخیلیِ یک سوءقصد

میلاد کامیابیان

1
پرسش از نسبت میان تخیل و تاریخ در آثار ادبی پرسشی اساسی در تاریخ نقد و نظریه‌ی ادبی بوده‌است، در غرب. منتقدان و نظریه‌پردازان، از ارسطو تا لوکاچ و از لوکاچ تا متفکران متأخر، درباره‌ی این نسبت اندیشیده‌اند و از رابطه‌ی این دو گفته‌اند. فارغ از اختلاف نظرها در پاسخ‌ها، پرسش بنیادی همواره یکسان بوده‌است: اثر ادبی تا کجا می‌تواند به تاریخ پایبند باشد و، در عین حال، به تاریخ‌نگاری تقلیل نیابد. نیز، به طور متقابل، تا چه حد می‌توان به تخیل مجال داد، بی‌آن‌که جنبه‌ی تاریخیِ اثر به روکشی تزیینی بدل شود. پاسخ به این دو پرسشِ تؤامان، در واقع، تکلیف سؤال دیگری را نیز روشن می‌کند: در متنی ادبی، خیال‌پردازی بر امور واقع تاریخی ارجح است یا به‌عکس.‏
مروری تاریخی بر آثار ادبیِ صد و چند سال اخیر ، آن‌ها که به هر شکل با دستمایه قرار دادن امور واقع تاریخی نوشته شده‌اند یا نشان همچو ادعایی بر خود داشته‌اند، نشان می‌دهد که کفه‌ی ترازو، بارها، به نفع یکی از این دو قطب سنگین شده: در طلیعه‌ی رمان تاریخیِ فارسی، سال‌های پایانیِ قرن سیزدهم شمسی، این امر تاریخی بود که مطلقاً بلاموضع و صرفاً عامل بزکِ قصه‌گویی‌های هزارویک‌شبی شده بود و، بعد، در دورانی که ذبیح‌الله منصوری با تألیف-ترجمه‌هایش تُرک‌تازی می‌کرد، نوبت به امور (شبه) تاریخی رسیده بود که سایه‌ی سنگین خود را بر رمان‌ها بگسترانند. این توصیف البته صرفاً در صورتی درست به نظر می‌رسد که، از اساس، آثاری را که ذکرشان رفت واجد حداقل کیفیات و ویژگی‌هایی که رمان را به رمان تاریخی مبدل می‌کنند بدانیم.‏

2
ترور محمدعلی‌شاه قاجار در سال 1286 شمسی، یک سال و نیم پس از امضای فرمان مشروطیت به دستان پدرش، مظفرالدین‌شاه قاجار، و شش ماه بعد از ترور امین‌السلطان، رخ داد. در شرایطی که به نظر می‌آمد شاه خودسر جوان –شاید به دلیل ترس از نزدیکیِ عموی جاه‌طلبش، ظل‌السلطان، به مشروطه‌طلبان– در حال سازش با نیروهای مشروطه‌خواه است، ناگهان، واقعه‌ی ترور پیش آمد و اوضاع مملکت نابسامان شد: شاهِ ترس‌خورده دیگر هرگز از کاخش بیرون نیامد، مگر برای رفتن به باغ‌شاه و، نهایتاً، به توپ بستن مجلس شورای ملی.‌‏
علاوه بر تأثیر سوئی که این اقدام بر روند قدرت‌گیری و تثبیت آزادی‌خواهان داشت و باعث تشکیک در نیت واقعیِ عاملان آن می‌شد، نکته‌ی مرموز دیگری در این باره در کار بود: همچون مورد ترور اتابک (امین‌السلطان)، عاملان ترور نافرجام شاه هرگز مشخص نشدند. طیف وسیعی از نیروهای مخالف، از لیبرال‌ترین��ها تا افراطی‌ترین چپ‌گراها، متهم شدند که در برنامه‌ریزی و اجرای ترور دست داشته‌اند. صحت‌وسقم این ادعاها، البته، هرگز روشن نشد و، از قضا، آن‌چه این رخداد تاریخی را واجد جذابیت‌های داستانی می‌ساز�� درست همین نکته است، نکته‌ای که رضا جولایی در سوءقصد به ذات همایونی، هوشمندانه، به خدمت می‌گیرد برای دستان‌پردازی و جولان تخیل.‏

3
اگر، به طور معمول و در نوشتن آثار ادبیِ مبتنی بر وقایع تاریخی، امور واقع با سخت‌گیریِ قاضیِ توصیه‌ناپذیری تخیل نویسنده را حدگذاری می‌کنند و قلم او را از تفرج در سواحل مه‌آلود خیال منع می‌کنند، این‌جا و این بار مبهم بودن کل ماجرای ترور محمدعلی‌شاه به نویسنده امکان داده تا در مرغزار فراخ‌سینه‌ی مابین تخیل و تاریخ به خلق شخصیت‌ها و موقعیت‌های داستانی بپردازد. و حاصل این سیر و سیاحت در «منطقة‌الفَراغِ» ادبی چیزی نبوده به‌جز آفریدن شخصیت‌هایی نظرگیر –چون زینال اسکویی، حسین‌خان و دیگران– و نیز تولید روایتی که، با وجود فاش بودن انتهایش برای غالب خوانندگان فارسی‌زبان، همچنان آن اندازه جذابیت دارد که مخاطب را، پس از همدلی با شخصیت‌های اصلی، وادار به پیگیریِ سرنوشت‌شان کند. در واقع، نویسنده هرگز نکوشیده تا با کتمان سرانجامِ تاریخاً حادث‌شده‌ی اثر مخاطب را وادار به خواندن و به انتها بردن رمان کند؛ به‌عکس، در فصل کوتاهی که افتتاحیه‌ی کتاب است و، هم در شکل ظاهری (عنوان) و هم در منطق درونیِ روایی (تغییر سریع سوژه‌های روایت)، با دیگر فصول کتاب تفاوت دارد نافرجام بودن ترور و به هزیمت رفتن عاملان و آمران آن را شرح می‌دهد. عمده آن است که قدرت داستان‌پردازی او در فصل‌های بعدی، آن‌جا که هر بار سرگذشت یکی از کسانی را که به‌نحوی در این واقعه دخیل بوده شرح می‌دهد، آن‌قدر هست که خوانندن داستان هنوز واجد جذابیت باشد.‏
آن فصل‌ها –که گاه در ایران، گاه در فرانسه و گاه در روسیه‌ی تزاریِ اواخر قرن نوزدهم و اویل قرن بیستم میلادی می‌گذرند– مشحون‌اند از جزئیات و ریزه‌کاری‌هایی که باعث می‌شوند، خردخرد، چهره‌ای انسانی از شخصیت‌های اثر شکل بگیرد و، مهم‌تر از آن، انگیزه‌های متفاوتی که قرار است، چندی بعد، آن‌ها را تحت گروهی واحد با هدفی واحد گرد بیاورد بر خواننده آشکار شود. نویسنده، با وجود بیرون کشیدن شخصیت‌هایش از اعماق تخیل، همواره یک نکته را، نکته‌ای بس مهم را پیش چشم دارد. او تحت هر شرایطی فراموش نمی‌کند که در رمانی تاریخی می‌بایست حتی شخصیت‌های خیالی هم تاریخی باشند. آن‌ها می‌بایست رد و نشان تاریخی را که موجد و محرک کنش‌های‌شان بوده‌است بر پوست و استخوان، بر گوشت، بر پیشانی‌شان داشته باشند.‏
گئورگ لوکاچ، منتقد مجار، در ابتدای یکی از آثار مهمش، رمان تاریخی، هنگام توضیح علت تمایز رمان تاریخیِ قرن نوزدهمی (که، به زعم او، با آثار والتر اسکات پدید آمد) از رمان‌های به‌ظاهر تاریخیِ پیشین، به این نکته اشاره می‌کند که آنچه آن رمان‌های شبه‌تاریخی فاقدش بودند، دقیقاً، همان امر مشخصاً تاریخی بوده: «نشئت‌گیریِ خاص‌بودگیِ کاراکترها از خصوصیت تاریخیِ عصرشان.» این نکته، اما، در پرداخت شخصیت‌های سوءقصد... به‌درستی رعایت شده: از حسین‌خان که در جستجوی روزنه‌ای به زندگی‌ای کمتر غیرانسانی از گنداب چاله‌سیلابی بیرون می‌زند تا عباس‌خان جاه‌طلب که حتی عشقی انسانی را قربانی پیشرفت حزبی می‌کند، از زینال خوش‌پوش تا حیدرخان کم‌حرف، هر کدام نماینده‌ی سنخی از اعضای جامعه‌ی ایران اواخر قرن‌اند، جامعه‌ای که چنان در برهوت استبداد محصور مانده که فهمِ حتی نیروهای انقلابی‌اش از نظریه‌های مبلغ مبارزه‌ی اجتماعی چیزی بیش از نسق‌گیری از تن‌پروران درباری و زهر چشم گرفتن از قلدران اشرافی نبود.‏

4
«سوءقصد به ذات همایونی» در سال 1391، هفده سال پس از چاپ نخست، بازنشر شده‌است. از قضا، خود این عامل بیرونی و، به‌اصطلاح، غیرادبی روشن‌تر از هر تحلیلی وضعیت نشر و اوضاع مخاطبان فعلیِ آثار ادبی را در ایران مشخص می‌کند. این اثر، از این بابت، به شکل مضاعفی یک «رمان تاریخی»ست.‏

________________________
این یادداشت در «اعتماد»:‏
http://etemadnewspaper.ir/Released/92...

در «پوئتیکا»:‏
http://poesis.blogfa.com/post/69/%D8%...


سوءقصد به ذات همایونی _
اگر جولایی و قلمش را به مانند من نشناسید و برای اولین بار است که نوشته هایش را می خوانید، از عنوان کتابش چنین بر می آید که روایتی کاملا سیاسی و حذب گرا باشد، کتاب یک روایت تاریخی اجتماعی قوی و محکم و خوب است از انسان هایی معمولی ولی دارای آرزوهایی بزرگ و این باعث حیرت خواننده می شود.
روایت از میانه راه که همان سوء قصد است شروع می شود و در ادامه و فصل های بعد ما به گذشته می رویم، به سراغ زندگی هر یک از اشخاص دخیل در این رویداد. به روسیه می رویم و شخصیت هایی نظیر چخوف و تورگنیف روبه رو می شویم. فصل مشترک شخصیت های اصلی سوء قصد، ایرانیانی هستند که از شرایط موجود بار سفر از ایران بستند و به دنبال ایده آل خود در فراسوی مرزها می گردند، جایی که به نوعی با تفکرات مارکسیستی و انقلابی آشنا می شوند و در آن جا دست به اعتراض و اعتصاب می زنند و حال میخواهند همین تفکر و روش را در ایران آن زمان پیاده سازی کنند، جایی که شبیه کشورهای دیگر نیست، مردمانش همگی ریاکار و متملق و طماع، حاکمان و رهبرانش افرادی سودجو و بدون صلابت و هوس باز، جایی که اگر بخواهی کارت را درست انجام دهی و برخلاف جریان شنا کنی تهدید به مرگ می شوی.
جولایی با تبحر بسیار شخصیت هایش را پرورانده و اصلی ترین و بنیادی ترین نقطه قوت کتاب همین شخصیت پردازی بی نقص است. کتاب در هر فصل به شرح روایت یکی از اشخاص می پردازد و ما را از کودکی و زمان حال با سرگذشت و احساسات و عواطف ونقاط ضعف و قوت آن ها آشنا می سازد. نکته جالب توجه وجود اقشار مختلف در سطوح مختلف در این اشخاص است و بر خلاف باور موجود که قشر آسیب پذیر اغلب دست به کارهای اینچنینی می زند جولایی نشان می دهد که هر فرد در هر جایگاهی می تواند خواستار تغییر شود هرچند اختلاف نظرهای بسیاری مابینشان وجود داشته باشد ولی هدف غایی همگی آن ها یکی است.
روایت و نثر کتاب بسیار روان است بدون پیچیدگی، البته عباراتی کمی نا آشنا بعضا به کار گرفته شده که به خاطر تداعی حس آن برهه از تاریخ این مملکت است.
داستان به خیلی از عادات ما نقب می زند، از طمع و زیاده خواهی گرفته تا احساساتی بودن و غیرمنطقی بودن و...
تقریبا در زندگی هرکدام از شخصیت ها نقش یک زن پررنگ است، حال یا معشوقه است یا زن و همسر یا نشمه و... در خیلی از رفتارها و سیر اتفاقات زنان در داستان تاثیر مستقیمی دارند.
سوء قصد به ذات همایونی کتابی است قوی و درگیر کننده برای مخاطب، خواندنش پس از این مدت طولانی دوری از کتاب برای من بسیار دلنشین و لذتبخش بود، باشد که بخوانید و شما هم لذت وافر را ببرید از خواندنش. سوءقصد به ذات همایونی کتاب جذاب و خوبی که یک حقیقت تلخ را درباره ایران به تصویر می‌کشد: اینکه این مملکت تا بوده دست حاکمان بی‌لیاقت بوده و مردم تا بوده چاپلوسانه دور قدرتمندان چرخیده‌اند و به آنها سواری داده‌اند. و اما داستان از آدم‌های روشنفکری می‌گوید که برای تغییر اوضاع این کشورِ در گِل مانده، خود را به آب و آتش می‌زنند. اما چه سود، چرا که سرنوشت این کشور و ملت شوربخت به اراده ی یک مشت اسب عوض می‌شود:
(از متن کتاب)
_ میل ملوکانه به کالسکه سواری تعلق گرفته. من در معیت جنابعالی هستم.
_ چطور شد یک مرتبه تغییر عقیده دادند؟
_ فکر کنم تصادفی بود. درشکه زودتر از همه رسید. البته عقب ایستاده بود اما اسب‌ها بی‌قرار بودند و یواش یواش جلو آمدند. همان جا میخکوب شدند. سورچی هم زورش آمد آنها را عقب بکشد، کسی هم چیزی نگفت. ملاحظه می‌فرمایید. اسب‌ها تعیین تکلیف می‌کنند. اسب‌ها تعیین می‌کنند شاه سوار کالسکه شود یا اتول. امیربهادر هم می‌شود مشاور شاه در اداره ی مملکت. من هم می‌شوم سرهنگ این مملکت. نباید به حالش گریست موسیو؟ سوءقصد به ذات همایونی شبکه‌ی تودرتوی شخصیت‌ها و شرح حالشان با چفت و بست خوبی به هم متصل شده و با این‌که قرار نیست رمان مستند تاریخی باشد (هرچند بسیاری از وقایع و شخصیت‌ها هم واقعی هستند) به نظرم توصیفی کاملاً واقعی از اوضاع و احوال ایران در سال‌های اول بعد از مشروطه و زمان محمدعلی‌شاه به دست می‌دهد. به‌خصوص نقش انقلاب شوروی بر انقلابیون ایرانی و زندگی مهاجران ایرانی در روسیه و شوروی کاملاً با خوانده‌های دیگرمان منطبق و واقع‌نمایانه است سوءقصد به ذات همایونی

سوءقصد

انگیزه‌های یک ترور

رمان چیزی جز سرک کشیدن به پشت و پسله‌های شخصیت افراد است؟
نمایاندن انگیزه شخصیت‌های داستان اصلی‌ترین کاری است که یک نویسنده باید انجام دهد و در این رمان که قرار است شاهد ترور یکی از شخصیت‌های تاریخی باشیم نویسنده با چیره‌دستی تمام، روایتی از انگیزه‌های عوامل ترور را به خواننده عرضه کرده است.
این رمان در واقع نشان می‌دهد که یک اتفاق که شاید به راحتی در جامعه قضاوت شود و عناوین مثل خشونت و ... به آن لقب داده شود سلسله‌ای از اتفاقات حتی قبل از به دنیا آمدن فرد در رقم خوردن آن دخیل بوده‌اند.

رمانی که از خواندنش لذت بردم سوءقصد به ذات همایونی سوءقصد شاهکار نیست اما به‌قولِ پشتِ جلدِ کتاب، رمانِ جریان‌سازی است. تاثیرش را روی نگاهِ بعضی نویسندگانِ هوشیار که به تاریخِ معاصر توجهِ ویژه دارند می‌شود دید و معنای جریان‌سازی همین است. رمانی است که خواندنش برای نویسنده‌ها از واجبات است و برای مخاطبان هم بی‌شک لذتی منحصر به‌فرد همراه خواهد داشت.
متن کامل:
https://www.instagram.com/p/BHzagrXBb-9/ سوءقصد به ذات همایونی از خواندنش لذت بردم،
اما واقعا چه لزومی داشت که در میانه داستان به پسرکی که روزی سگ ولگرد را مینویسد اشاره شود و چند مورد مشابه دیگر، داستان تاریخی قرار نیست همه شخصیتهای حاضر در آن برهه تاریخی را در بر بگیرد، قاعدتا یک واقعه تاریخی را میگیرد و با تخیل و واقعیت به آن دوباره جان میدهد،
گاهی به نظرم اشاره به آدمها یا وقایع تاریخی آن برهه زیاده از حد بود. سوءقصد به ذات همایونی خیلی خوب بود چند وقت بود رمان تاریخی به این خوبی نخونده بودم واقعا لذت بردم اونم رمان فارسی تاریخی،شخصیت پردازی ها عالی و قوی و بسیار ظریف کاری شده بود.جزیئات به دقت پرداخته شده بود.همه چیز به نظرم سرجای خودش بود. سوءقصد به ذات همایونی داستان این کتاب با ماجرای ترور محمد علی شاه شروع می شود. و سپس نویسنده سراغ تک تک افرادی که مسبب ترور بودند، رفته و گذشته و نحوه آشنایی شان با یکدیگر را بازگو می کند. هر بخش به یکی از این افراد و سایر آدم های مرتبط اختصاص دارد. در صفحات پایانی کتاب هم داستان به فرجام افراد بعد از ترور می پردازد.

نویسنده در کنار روایت اتفاقی واقعی، به توصیف شخصیت ها و رویدادها و گذشته آدم ها می پردازد و به نظرم از نقاط قوت این کتاب، شخصیت پردازی قوی و باور پذیر و همچنين تسلط نویسنده در ادبیات و شرایط اجتماعی مختص آن دوره است.

این دومین کتابی است که از این نویسنده خواندم و سبکش را در ترکیب واقعیت و تخیل و شخصیت پردازی آدمهای قصه دوست داشتم و از خواندن این کتاب لذت بردم. سوءقصد به ذات همایونی

Download سوءقصد به ذات همایونی

سوءقصد به ذات همایونی