مجموعه داستان کوتاه ناصر ارمنی
کتاب واقعا سرگرم کننده ای بود. آقای امیر خانی نثر فوق العاده هوشمندانه ای داره.خدا میدونه چنین جمله هایی از کجا به ذهنش میرسه!
تقاتع خیابان کارگر با خیابان آزادی میدان انقلاب است.کارگر که به آزادی می رسد انقلاب می شود 179 فرمانده هیچ فرار نمی کند
عالم محضر خداشت در محضر خدا گناه نکنیم.....
همین و همین 179 داستان زمزمش رو خیلی دوست دارم
واقعا نمیدونم چی باید دربارش نوشت وقتی تموم شد یه حس خوبی داشتم
آخرین پلاک مال فرمانده بوده
فرمانده فرار نکرده
خودشو فدا کرده 179 مجموعه داستان های کوتاه که بعضی هاش رو دوست داشتم واقعا 😍 مثلا داستان خیابان ، ولی بیشتر رو نه واقعا ، نسبت به بقیه کتاب های امیرخانی سیاسی تر بود و این برام جذاب نبود 179 این کتاب مجموعه داستانیه که، اثری از قلم خاص امیرخانی توی اون دیده نمیشه؛ اما محتوای کتاب هماهنگ با بقیه نوشته های نویسنده اس.
اگه حرف های امیرخانی به دلتون می شینه، خوندن این کتاب رو توصیه می کنم. اما اگه کلا نمی تونید با افکار امیرخانی کنار بیاید، اصلا سمت این کتاب نرید، چون چند لول پایین تر از باقی کتاب هاشه. 179
.
ناصرارمنی نمادی است از کسی که در شخصیتش گم شده است و نمیداند که حقیقتا «چه» است. بچهها او را ارمنی مینامند و این مساله گاهی برای او خوشایند است و گاهی ناخوشایند. چالش شخصیت ناصر، ما را نه تا دم مرگش، که تا بعد از مرگش با او میکشاند. تن حاجناصر حتی بعد از مرگ هم از اینکه او را حاج ناصر ارمنی میخوانند در گور میلرزد. تمثیلاتی از این دست برای الیناسیون انسان، در مجموعه ناصرارمنی باز هم یافت میشود: سهراب، جوان آشفتهمغزی که درب نوشابه زمزم جمع میکند. سهراب گرچه فهم و درک درستی ندارد اما او هم دنبال وجه تمایز خودش میگردد. اصلا قضیه همین است. انسانی که ماهیت و هدف خود را پیدا نکرده است، مثل سهراب آشفتهمغز است. سهراب هم میخواهد بداند به عنوان «انسان امیرخانی» چه فرقی با دیگران دارد. 179 یکی از بهترین کتابهایی که در دوران نوجوانی در آغاز کتاب خوانی خواندم، همشه در اردو ها برای بچه های مدرسه هم داستان هایی ازاین کتاب رو می خونم 179 کمتر از چیزی که انتظار داشتم بود 179 رضا امير خاني هم مانند بقيه نويسندگان سعي كرده يك مجموعه داستان كوتاه را در جمع اثار منتشر شده خود پديد اورد كه به نظر من موفق هم بوده ..سبك متفاوت وقلم شگفت انگيز او اينبار براي ساختن چند اثر كوتاه بر روي كاغذ لغزيده كه الحق خوب هم از اب درامده ..داستانهاي او در اين مجموعه تم اجتماعي وسياسي وگاه مذهبي دارند واز همه مهمتر كه طنز تلخ او همچنان در اثارش به خوبي نمود دارد ..داستان كوتاه نويسي شايد به نظر اسان ايد اما يكي از سخت ترين سبك هاي نويسندگي است چون بايد در محدوده اي كوتاه داستان را از ازجايي اغاز وسپس به پايان برد ودر ضمن بايد تمام مفهوم ومقصود را نيز به خواننده انتقال داد كه بسيار دشوار وسخت است ..ولي اميرخاني به نظرم يكي از موفق ترين كارهايش را در اين مجموعه ارائه داده است .. 179 خب احساس کتابای اقای امیرخانی دیگه جذابیت سابق رو برام ندارن! ی تب دبیرستانی بود انگار (: 179